از كجا فهميدم اومدي پيش مامانت
١٦ آبان روز عيد قربان بود همه خونه خاله مريم بوديم برا مامانم قربوني كرديم(مامان جونم جات خالي اگه بودي كلي خوشحال ميشدي) همون روز لكه بيني من شروع شد به مدت 1 هفته از ترس اينكه حامله باشم آزمايش دادم منفي بود.خلاصه برات بگم بعد 2 هفته سينه هام سنگين شده بودو درد ميكرد ،همشم معده درد بودم و نفخ ميكردم تا اينكه شنبه 12 آذر شب ساعت 9 يه بي بي چك گذاشتم يه خط خيليييي كم رنگ افتاد لباسامو پوشيدم رفتم خونه خاله مينو بي بي چكم بردم اصلا باورم نميشد روز بعد دوباره گذاشتم باز خط اومد روز 15 آذر روز عاشورا بود باز امتحان كردم خطه اين بار پررنگ تر شده بود به بابات گفتم بريم آزمايش گفت فردا ميريم آخه امروز جايي باز نيست ديگه يه جور...
نویسنده :
ميترا
10:45